SHADOW1793

!هرچی بخوای پیدا میشه!

SHADOW1793

!هرچی بخوای پیدا میشه!

چرا و چگونه؟

 داستان پرواز

 در بهار سال 1900 مردم شهر کیتی هاواک هر روز متوجه دو آدم تقریبا سی ساله می شدند که ساعتها درازی را در روی پشته های شنی ساحل می گذراندند . این دو نفر بسیار پر مشغله به نظر می آمدند . اما مشکل می شد دریافت چه مشغله خاطری دارند و چه چیزی باعث شده است که تا این حد مستغرق باشند . آنها مثل آدمهایی به نظر می آمدند که با پرندگان بسیار درشت بازی می کنند .

در واقع این مردها ، از بالای تپه های شنی بادبادکهای بزرگ و بسیار پیچیده ای هوا می کردند سپس در حینی که سرشان را به طرف آسمان بلند کرده بودند ، ساعتها درازی حرکت بادبادکها را در زیر فشار باد شدیدی که از سمت اقیانوس می آمد در مد نظر می گرفتند .

رشته های ریسمانها و طنابهایی که بسیار استادانه تعبیه بودند این امکان را فراهم می آوردند که انحناء بادبادک تغییر بپذیرد ، به نحوی که در زیر سخترین بادها و تندبادها تعادل خود را از دست ندهد .

این چه بازی عجیبی است و آن چه دستگاه عجیب و غریبی ؟

این دو مرد برادارن رایت ( ویلبور رایت و اورویل رایت ) بودند که در آفرینش اجاز آمیز ترین ماشین قرن بیستم ، یعنی هواپیما سهمی به سزا داشتند . و این سهم روی دستگاه بالداری گذاشته شده بود که ( کلمان آدر ) فرانسوی ، سوار بر آن نخستین آزمایشهای پرواز را با دستگاه موتوری در سال 1897 یعنی سه سال قبل انجام داده و حدود پنجاه متر هم پرواز کرده بود .

 دو پسر کاردان

ویلبور و اورویل در ( دیتون ) یکی از شهرهای کوچک ایالت اوهایو به دنیا آمده بودند . روزی ازروزها پدرشان هدیه ای به آنها داد این هدیه خفاشی بود که از چوب و کاغذ ساخته شده بود و به وسیله دو ملخ یا دو پروانه به حرکت در می آمد و این پروانه ها هم به وسیله کش هایی به کار می افتادند و این بازیچه عجیب و غریب می توانست پروازهای کوچکی بکند .

دو بچه از مشاهده آن در شوق و خلسه فرو رفتند . چرا نباید بازیچه ای مثل این ساخت که از جهت ابعاد چندان بزرگ باشد که بتواند از عهده حمل و نقل یک انسان بر آید ؟

بازیچه توی دست بچه ها چندان دوام نیاورد اما بچه ها ، خودشان راه ساختن بازیچه ای نظیر آن را یاد گرفتند و بازیچه ای را که به این ترتیب ساخته بودند ، در مقابل شور و شعف بچه های آن حول و حوش توی خیابانها به پرواز در آوردند .

دوره بچگی برادران رایت چندان قرین راحت و رفاه نبودند ، پدرشان به اندازه ای فقیر بود که ناگزیر شدند دست از تحصیل بردارند اما چون اهل کار و اهل علم بودند و از حس و شعور بسیار تکامل یافته ای برخوردار بودند ، با همه این اوضاع توانستند مسائل کوچک خودشان را حل کنند .

آنها روزنامه ای به نام ( پشه ) تاسیس کردند و همه کارهای این روزنامه را از طبع و نشر گرفته تا فروش ، خودشان به عهده گرفتند و همه مطالب روزنامه را هم به قلم خودشان نوشتند . با وجود آن علاقه ای که به مکانیک داشتند بیشتر و نیرومند تر از همه چیز بود و از اینرو ، کارخانه ای به راه انداختند که کارخانه دوچرخه سازی بود . سپس چون کاروبارشان خوب شد ، از لحاظ اقتصادی تا اندازه ای آسوده خاطر و از رفاه برخوردار شدند این بار ، با وسایل و استطاعت کافی وجود خودشان را وقف آن طراحی کردند که بیشتر از هر چیز دیگر قلبشان را تسخیر کرده بود ، و چنانکه می دانیم این طرح ، طرح ساختن ماشین پرنده بود .

 تولد فلایر

و اکنون بار دیگر ، در بهار سال 1900 در پلاژی هستیم که در کناره اقیانوس اطلس گسترده شده است . در اواخر این دوره اولیه برادران رایت هواپیمای بی موتور گلایدر مانندی ساختند که مجهز به دو بال به شکل مربع مستطیل ، و سرهایی برای فرود آمدن و سکانی برای هدایت و اوج گیری بود و ناگفته نماند که دوبال هواپیما هم بر روی هم قرار گرفته بودند .

پیش از این تاریخ عده ای ماشینهای همانندی ساخته بودند اما این ماشینها استحکام بسیار نداشتند در حالیکه ماشین پرنده برادران رایت خصوصیت تازه و بسیار مهمی داشت ، به ویژه طنابهایی که تعبیه کرده بودند . این امکان به دست آمده بود که انتهای سطح مستوی بالها به سوی بالا یا به سوی پایین خم شود . اگر تندبادی یکی از بالها را به هوا باند می کرد و این خطر را به بار می آورد که دستگاه را پشت رو کند ، لبه بال را به سوی بالا می بردند و لبه بال دیگر را پایین می آوردند ، این حرکت تعادل گلایدر را بر قرار می کرد .

پروازهای ماشین پرنده براداران رایت عالی از آب در آمد . در تابستانهای سال 1901 و 1902 ، دو برادر کارخانه دوچرخه سازی دیتون را ترک گفتند و روانه شهر کارولینا شدند تا آزمایشهای خودشان را دنبال کنند .

این دفعه دستگاهی ساختند که قادر بود در حین پرواز یک نفر را حمل کند . یکی از ایشان روی بال تحتانی دراز کشید و برادر دیگر با مساعدت دستیاری که داشت گلایدر را در سراشیب تپه ای هل داد . بادبادک غول آسا به پشتیبانی بادی که جهت مخالفت می ورزید بزودی به پرواز در آمد . این پرواز در حدود صدمتر دوام یافت . اما برادران رایت ، پس از آزمایشهای بسیار توانستند خودشان را خلبان آگاهی بشمارند . زیرا که اکنون با استفاده از جریان های هوا می توانستند دور بگیرند ، به سمتی پیچید و زیر ضربه های باد شدید تعادل خودشان را حفظ کنند . و خلاصه ، بال بگسترند و دیگر کاری جز این نمانده بود که ماشین اعجاز آمیز خودشان را به موتوری مجهز کنند که بتواند قوه محرکه ای برایش فراهم بیاورد .

موتور ، امروز چیز ساده ای به نظر می رسد . زیرا که موتورهایی هست که بیشتر از سه چهار کیلوگرم وزن ندارد و انرژی ای باور نکردنی تولید می کنند . در صورتی که حتی یک موتور ضعیف در آن دوره کمتر از دو کنتال وزن نداشت ( و می دانید که یک کنتال معادل صد کیلوگرم است ) اما براداران رایت در مقابل این مشکل تازه هم از پای نایستادند ، و خودشان موتوری ساختند ، در واقع یک موتور چهار سیلندری ساختند که صدوده کیلوگرم وزن داشت و قدرتی معادل دوازده اسب بخار تولید می کرد و این همان چیزی بود که می خواستند

اکنون مساله ملخ در میان بود ، همه آن چیزهایی که در این زمینه می دانستند زائیده آزمایشهایی بود که در زمینه ملخ های دریایی اندوخته بودند ، دو برادر محاسبه هایی کردند و دست به آزمایشی زدند . در واقع شکل مقتضی و مناسب را پیدا کردند . اما مشاهده کردند که اگر ملخ تنها یک دانه باشد ، در موقعی که به چرخش در آید ، دستگاه را جهتی قرار می دهد که مخالف جهت حرکت آن است  آن وقت تصمیم گرفتند که دو تا ملخ کار بگذارند که در جهت معکوس بچرخند ، دستگاه تازه ای که به این ترتیب مجهز شده بود ، به اسم فلایر خوانده شد .

 روز هفدهم دسامبر 1903 فردا روز پرواز است ... اگر می خواهید پرواز نخستین انسان را ببینید ، ساعت ده در کیتی هاوک حضور داشته باشید .

برادران رایت برای اعلام آزمایش خودشان ، این خبر را در کارخانه های اطراف پخش کردند . روز هفدهم دسامبر 1903 روزی بود که ( فلایر ) می خواست در کیتی هاوک به پرواز در آید اما فقط پنج نفر قضیه را جدی شمردند و در میعاد حضور یافتند .
در میان این پنج نفر ، مردی که یکی از کارکنان مرکز نجات غریق آن حول و حوش بود از سوی اورویل رایت مامور شد که دستگاه عکاسی را به کار اندازد . این دوربین عکس برداری روبه انتهای ریلی کار گذاشته شده بود که قرار بود ماشین پرنده از آنجا بلند شود .

هواپیما از آشیانه چوبی خودش که روی تپه ساخته شده بود ، بیرون آورده شد و روبه باد قرار گرفت . اورویل سوار هواپیما شد ، اهرم گاز در سمت راست و فرمان هواپیما در سمت چپ او بود ، طنابهایی را که برای تنظیم انحنای سرهای بالها بود ، به کمر خود بست : او می خواست بالها را با حرکت بدنش تنظیم کند .

ویلبور ملخها را به کار انداخت و اورویل که سوار هواپیما بود موتور را روشن کرد ، تمام ماشین پرنده به ارتعاش و نوسان در آمد سپس سرسره هایش روی ریل لغزید ( ویلبور ) دوان دوان به دنبالش رفت ، در صورتی که یکدستش را روی بال هواپیما گذاشته بود تا تعادل را حفظ کند ، ناگهان متوجه شد که هواپیما خودش تنها تعادلش را حفظ کرده و برای بلند شدن از روی ریل تلاش می کند و بعد از مدتی حرکت بر روی ریل هواپیمای برادران رایت ابتدا دو سه سانتی متر و بعد از روی ریل برخاست .

در آن روز برادران رایت چهار بار موفق به پرواز شدند از آن پس برادران رایت در کار پرواز آنقدر پیشرفت کردند که در سال 1908 ویلبور به فرانسه رفت و توانست مدت یک ساعت وسی دقیقه پرواز کند و به یک رکورد مهم دست یابد او موفق شد به خاطر پرواز به یاد ماندنیش به مدت 2 ساعت 20 دقیقه طی مسافتی حدود صد بیست چهار کیلومتر و هفتصدمتر نشان جام میشلن را دریافت کند .

ویلبور که در سال 1867 تولد یافته بود روز سی ماه مه سال 1912 در گذشت ، و اورویل که در سال 1871 به دنیا آمده بود تا پایان جنگ جهانی دوم زنده بود در روز سی ژانویه 1948 از دنیا رفت در حالیکه صنعت هواپیما سازی به اوج پیشرفت و ترقی رسیده بود  

-*/-*/-*-*/-*-*/-*-/-*/*-/*-/*-/*-/*-/-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/-*/*-/*-/-*/-*/-*/-/-*/*-/-*/*-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/*-/-*/*- 

پیدایش و مرگ دایناسورها
درسال ۱۷۸۰(۱۱۵۹ ه .ش . ) معدنچیان یک معدن گچ نزدیک شهر ماستریخت درساحل رود موز درجنوب هلند چیز عجیبی یافتند.آنهامیان سنگ های استخراج شده , سنگواره استخوانی ناشناخته را کشف کردند که ظاهراً عضوی از اندام جانوری غول پیکر بود.

همانطور که مابه آگاهیهای تازه درباره فضا وسیاره ها علاقه مندیم وخودرا برای عصر فضا آماده میکنیم لازم است شناخت جدیدی اززمین کهنسالمان بدست آوریم ودرباره شکل وطبیعت آن درمیلیونها سال قبل پیش بررسی کنیم .

روش دانشمندان دربرسی دقیق گذشته زمین برای شناخت وضع ظاهری واندامهای دایناسورها وچگونگی زندگی ومرگ این جانداران روش پزوهش نابی است .آنان با کنارهم چیدن قطعه قطعه استخوانهای یافته شده اسکلت دایناسورهارا بازسازی کرده اندوبا استفاده ازیافته های زمین شناسی وسنگواره ها(فسیل ها)وضع پیکروروش زیست آنها را کشف کردند.چنین پزوهشهائی به نیروی تخیل وتفکرفراوان وبررسی های دقیق نیازدارد.

● نخستین نشانه ها

▪ نخستین فسیل دایناسورها چگونه پیداشد؟

درسال ۱۷۸۰(۱۱۵۹ ه .ش . ) معدنچیان یک معدن گچ نزدیک شهر ماستریخت درساحل رود موز درجنوب هلند چیز عجیبی یافتند.آنهامیان سنگ های استخراج شده , سنگواره استخوانی ناشناخته را کشف کردند که ظاهراً عضوی از اندام جانوری غول پیکر بود. آنان یافته خودرا به یک فیزیکدان نشان دادند واو بی هیچ شک وتردیدی گفت که آن فسیل یا سنگواره (بقایای سنگ شده موجود زنده آرواره تحتانی واستخوان جمجمه یک نهنگ عظیم است.دانشمند کالبد شناس دیگری ازهلند به نام آدریان کمپر معتقد بود که ان استخوانها بقایای یک سوسمارغول آساست که طول آرواره های آن ۲/۱ متربوده است .

چون فسیل درزمینهای کلیسای ماستریخت پیدا شده بود کشیش سرپرست کلیسا آن را درموزه خصوصی خود به نمایش گذاشت .هنگامی که نیروهای فرانسوی درسال ۱۷۹۵ ماستریخت را تصرف کردند, آن فسیل را به پاریس انتقال دادند درآنجاافسرس فرانسوی مدعی شد که آن استخوانهای بقایای یک کروکودیل است.

دانشمندفرانسوی دیگیری به نام بارون کوویر موافق نظر کمپر بود واستخوانهارا مربوط به آرواره های سوسماری بسیاربزرگ دانست .این یافته عجیب بالاخره درسال ۱۸۲۸ میلادی نامگذاری شد.پزوهشگرانگلیسی این جانور را به افتخارکالبد شناس هلندی ونیز نام رودخانه موز که استخوانها درنزدیکی آن پیدا شده بود , موسازروس کمپری نامید.زروس وازه ای یونانی وبه معنای خزنده میباشد.

● ایگوانودون چگونه نامگذاری شد؟

درانگلستان نیز سنگواره های مشابهی پیدا شد.درسال ۱۸۲۰ دوطبیعیدان انگلیسی درمعدنی ازسنگ های مطبق متعلق به دوران زوراسیک میانی بقایای خزنده گوشتخوار غول پیکری را کشف کردند که آن را مگالوزروس (خزنده بزرگ ) نامیدند.دوسال بعد همسر پزشکی انگلیسی به نام گیدئون مانتل درمعدنی واقع درجنوب انگلستان که ازسنگ های آن درجاده سازی استفاده میشد قطعه سنگی را یافت که درآن اثر دندانهای عجیب دیده میشد.

دکترمانتل درآن معدن آثاردیگری ازسوسماری بسیاربزرگ را کشف کرد.ابتدا بارون کوویر آ ن آثاررا مربوط به یک کرگدن میدانست دکترمانتل آن سنگواره ها را به جانور شناس دیگری نیز که پزوهش های زیادی درباره سوسمارهای آمریکای جنوبی کرده بود نشان داد.اواین شباهت داندانهای یافته شده را با دندانهای ایگووانا یا سوسمارهای بزرگ گیاهخوار تشخیص داد وبه این دلیل آن جانور ناشناخته را ایگوانودن (دندان سوسماری )نامید.

اززمان نخستین نشانه ها یعنی از۱۶۰ سال پیش تاکنون دربسیاری ازنقاط کره زمین استخوانها ونیز اسکلت های کامل این نوع ازخزندگان درحفاریها به دست آمده است .

ازسال۱۸۴۰(۱۲۱۹ ه . ش )به پیشنهادطبیعیدان انگلیسی ریچارد اون , این جانوران به نام یونانی دایناسور ( خزنده ترسناک ) خواندند. امروزه دربسیاری ازشهر های جهان موزه هائی با مجسمه ها یا تصویرها یا اسکلتهای این جانوران یافت میشوند. جانورانی که از۶۵ تا ۲۰۰ میلیون سال پیش فرمانروایان بی رقیب زمین بودند.

● سوسمارهای نخستین چه زمانی پدید آمدند؟

دردوره پرمین ودوره تریاس خزندگان نخستین که با نام تریومورف ( پستاندارگونه ) شناخته میشوند برزمین حکمفرما بودند.قدیمی ترین آنها پلیکوزروس ها بودند که درمناطق استوائی می زیستند. نسلهای بعدی یعنی تراپسید ها تا مناطق سردترنزدیک قطب ها پراکنده شدند.پس ازسپری شدن دوره این جانوران دوره طولانی دایناسورها آغاز شد.پیشینیان آنها را سوسمارهای نخستین می نامند.

نخستین( سوسمارهای نخستینی) که تاکنون شناسائی شده پروتروسوکوس است که دردوره تریاس میزیست وازماهیان ودوزیستان تغذیه میکرد.این جانور شبیه کروکودیل های امروزی بود.چندی بعد یعنی حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش , یکی ازخویشاوندان نزدیک پروترسوکوس پدید آمد که امروزه آن را پویارکریا مینامیم .

این جانور خزنده کوچکی بود که روی دوپا می دوید طول بدن یوپارکریا بین ۶۰ سانتی متر تایک متربود.پاهای این جانورکمی بلندترازدستهایش بود . بالاخره دراین زمان یعنی دراواخردوره تریاس نخستین دایناسورواقعی یعنی اورنیتوسوکوس که یکی ازنوادگان یوپارکریا بود پدید آمد.

طول بدن این موجود دوتاسه متر بودوآرواره هائی ترسناک با دندانهای دشنه ای تیزداشت . پشت وپهلوی جانوربا صفحات استخوانی پوشیده شده بود. این استخوانها درناحیه گردن تبدیل به تیغهای استخوانی تیزی میشد که این بخش حساس بدن جانور را ازآسیب درامان نگاه میداشت ارنیتوسوکوس نیای همه کانی ور های گوشتخواران بزرگی است که دردوره های زوراسیک وکرتاسه تکامل یافتندوبرزمین حاکم شدند.

● نخستین دایناسورها گیاهخواربودند؟

دراواخردوره تریاس جانورجالبی پدید آمد که دانشمندان , چندین اسکلت آن را درآلمان وانگلستان یافتند تکودونتوزروس , جانوری دوتاسه متری با گردنی دراز وسری کوچک بود. این جانور هم دندانهائی شبیه گوشتخواران داشت با این تفاوت که این دندانها نوک تیز نبودند. دراین جانور علائم تغییرروش زندگی به چشم میخورد.غذای اصلی اوگیاه بود گرچه شاید ازشکار وخوردن خزندگان کوچک نیز دریغ نداشت . به این ترتیب اونیای سوروپپودها به شمار می آید که فقط ازمواد گیاهی تغذیه میکرد.

دایناسورها دردوران زندگی ۱۴۰ میلیون ساله خود انواع بسیارمتنوعی را پدید آوردند.آنها مدام درحال تغییر وتحول بودند ودرصد ها شکل مختلف ظاهر شده وتکامل یافتند. درعلم دیرین شناسی ( علم شناخت سنگواره ها وبقایای زندگی گیاهی وجانوری کهن ) دایناسورها به گروه اصلی , یا آنطورکه زیست شناسان میگویند به دوراسته دایناسوری تقسیم میکنند.دایناسورهائی با لگن خاصره سوسماری یا راسته سوسمارگونه ها ودایناسورهائی با لگن خاصره پرنده ای یا راسته پرنده گونه ها. این دوگروه همانطورکه ازنامشان پیداست پیش ازهرچیز براساس شکل وحالت استخوانهای لگن خاصره ازیکدیگر قابل تشخیص اند.

● دایناسورها چگونه رده بندی میشوند؟

هردورسته ای که دربالاذکرشد به زیر راسته های کوچکتری تقسیم میشود .سوروپود ها یا دایناسورهای فیل پا – گیاهخواران عظیم الجثه ای که بخشی ازاوقات خودرا درآب بسر میبردند وبرروی چهارپا راه میرفتند- تروپودها یا دایناسورهای چنگالدار که برروی دوپا راه میرفتند وگوشتخواربودند – زیر راسته سوسمارگونه ها به شمارمی آمدند.

راسته پرنده گونه ها نیز به چهارزیر راسته تقسیم میشد. اورنیتوپودها ( دایناسورهای پا پرنده ای ( دایناسورهاس شاخدار) استگوزروس ها ( دایناسورهای خاردار) وآنکیلوزروس ها (دایناسورهای زره دار).

درحالی که پیشینیان سوروپودها تروپودها وارنیتوپودها دردوره تریاس هم یافت میشدند سه دسته آخر بعدازاین دوره پدید آمده وتکامل یافتند.

استگوزروس ها دردوره زوراسیک – حدود ۱۹۰ میلیون سال پیش –آنکیلوزروس ها دردوره کرتاسه – حدود چهردسته آخر درواقع کاملاً گیاهخواربودند .برخلاف ارنیتوپودها که برروی دوپا راه میرفتند نوادگان آنها یعنی سراتوپس ها برروی چهار پا راه میرفتند. استگوزروس ها وآنکیلوزروس ها نیز برروی چهارپا را ه میرفتند وزره استخوانی ضخیمی بدنشان را پئشانده بود.

این زره دراستگوزروس ها ازصفحات استخوانی راست ایستاده نوک تیز تشکیل میشدودرآنکلیوزروس ها میتوانست مانند لاک لاک پشت به زره محافظ بسته ای تبدیل شود. درصفحات بعد درباره شماری ازمهمترین ومشهورترین دایناسورها صحبت میشود.

● براکیوزروس چگونه میزیست ؟

به دلیل شیوه خاص زندگی براکیوزروس سوراخ های بینی این جانور برروی یک برآمدگی دربالای سرش قرارداشت به این ترتیب میتوانست طوری خودرادرآب پنهان کند که فقط سوراخهای بینی اش پیدا باشد.

این جانور اغلب ازگیاهان آبزی تغذیه میکرد.اودرآب می ایستاد ومی چرخید وفقط برای تخمک گذاری به خشکی می آمد . به نظر میرسد که این روش زندگی حتی برای دایناسورها هم یکنواخت وکسل کننده بوده باشد.

به حال دانشمندان امروز دیگربه زندگی یکنواخت این جامور اعتقاد چندانی ندارند.آنها به این مسئله استناد میکنند که سوسماربازوپا حدود ۱۵ متر ارتفاع داشته است این بدان معنی است که اگراین جانور تا سئراخهای بینی خود درآب فرومیرفت سینه وشش هایش حدود ۱۲ مترزیر آب قرارمیگرفت .ولی دراین عمق آب چنان فشاری دارد که تنفس برای مدت طولانی تقریباً غیر ممکن است . البته انسان میتواند حتی خیلی بیشتر ازاین عمق نیز درآب فررود , ولی شناگری که چنین کاری میکند تنفس نمیکند بلکه هوا را درشش های خود نگاه میدارد.

براکیوزروس دراواخر دوره زوراسیک پدید آمد ودراوایل دورره کرتاسه نابود شد .بنابراین دوران زوال این جانور همزمان بادوران شکوفائی وتکامل دیگردایناسورها بود.

یکی دیگر ارهیولاهای این زیر راسته دیپلودوکوس نام داشت که معنی آن دوالواره است .اگرانسان به این جانور بنگرد متوجه میشود که گردن دراز ودم بلند آن به دوالوار بلند شباهت دارد. دیپلودوکوس با ۲۸ متر طول تنها کمی کوتاهتراز براکیوزروس بود ولی درعوض بسیارسبکترازآن بود.این جانور غول پیکر فقط ۴۰ تن وزن داشت زیرا ستون فقرات وهمه استخواهنهای دیگربدنش توخالی وپوک بود. به جز چهرپای ستون مانندش – توخالی بود.استخوانهای پای این جانور توپر بود چون بایستی وزن بسیار زیادش را (حدوداً معادل وزن ۵۰ دستگاه اتومبیل پیکان ) تحمل میکرد.

هریک از پاهای دیپلودوکوس پنج انگشت داشت که سه انگشت وسط دارای چنگالهای شاخی بود.دوانگشت جانبی دیگر درپوشش مقاوم بزرگی قرارداشت .به همین دلیل این جانور رافیل پا میخوانندو هریک ازپاهای جلودارای یک چنگال بود که برروی انگشت شست قرارداشت .این چنگال مانند یک قلاب ازلیز خوردن جانور برروی گل ولای جلوگیری میکرد.

● خطرناکترین جانور دوره زوراسیک کدام بود؟

دردوره زوراسیک (۱۹۰ تا ۱۳۶ میلیون سال قبل ) الوزروس که ازدایناسورهای زیرراسته تروپود ها بود فرمانروای بی رقیب تمام موجودات زنده خشکی به شمار می آمد.این حیوان فقط ازگوشت دیگر دایناسورها تغذیه میکرد .طول بدن او ازنوک دم تا آرواره های بسیار بزرگش ۱۱ متر – یعنی تقریباً به اندازه یک اتوبوس بزرگ بود. این جانور برروی پاهای عقبی سنگین ونیرومندش راه میرفت .چون وزن الوزروس حداقل دوتن بود مطمئناً خیلی چالاک نبود .ولی بازهم به نسبت چالاکترازبسیاری ازطعمه های خود محسوب میشد.دم بلند وکلفتش به اوکمک میکرد که براحتی روی دوپا راه برود.

هرچند که تعدادی ازدایناسورهای گیاهخوار بسیاربزرگتر وسنگین تر ازالوزروس بودند , نمی توانستند دربرابر این جانور ازخوددفاع کنند. به این دلیل آنها ترجیح میدادند که تقریباً به طور دائم درآب زندگی کنند تا ازدست این درنده خطر ناک درامان باشند.

هنگامی که الوزروس جانوری راتکه تکه میکرد وپس از خوردن آن برای هضم آن چرت میکرد به خوابی کوتاه فرومیرفت ,دیگرگوشتخواران کوچک گرد میآمدند تاآنچه ازهیولا باقی گذاشته بود بخورند.یکی ازاین جانوران کومپسوگناتوس بود که فقط ۳۰ سانتمتر طول داشت وکمی بزرگتر از یک مرغ نبود وکوچکترین دایناسور گوشتخوار به شمارمی آمد.

این درنده کوچک ازسوسمارهای پرنده کوچک ونیزازحشرات – به عبارت دیگرازجانوران گریز پا وچست وچالاک – تغذیه میکرد. این جانور با پاهای بلندی که مناسب دویدن ودستهای کوچکی مناسب چنگ زدن بود, به بهترین وجه بااین نوع زندگی سازگاربود .احتمالاً پیشینیان پرندگان شکل وشمایلی مشابه این جانور داشتند ولی بازوهایشان بلندتر بوده است .

● چرا پسیتاکوزروس منقاری شبیه منقار طوطی داشت ؟

یکی ازپیشینیان سراتوپس ها پسیتاکوزروس ( سوسماری طوطی منقاری ) بود که دراوایل دوره کرتاسه می زیست .این جانور بخاطر منقار قلاب مانندخود که شبیه منقارطوطی بود به این نام خوانده شد.

ازاین جانور دومتری دوره کرتاسه اسکلتهای کامل وسالم فراوان وتک استخوانهای زیادی درمغولستان به دست آمده است .این نوع دایناسور دراواخر دوره آغازین کرتاسه پدید آمد دراین دوره بسیاری اردایناسورهای گیاهخوار مجبور شدند که نوع غذای خودررا تغییر دهد .چرا که علاوه بر گیاهان هاگدار( ازقبیل سرخس ها دم اسبیان وپنجه گرگیان ) گیاهان گلدارنیز رشد ونموکردندوفراوان شدند.درپی این تغییرات شرایط گیاهی دربرخی از اورنیتوپپودها یک دندان برنده وتیز تکامل یافت وآرواره ها عضلات آرواره هانیرومند تر شدتا این جانوران بهتر بتوانند با دندانهایشان شاخه هارا قطع کنند.به این ترتیب سپر محافظ گردن , یعنی نشانه بارز زیرراسته سراتوپس ها نیز پدید آمد .احتمالاً این نشانه درابتدا سپر محافظ نبود بلکه نقطه اتصال ماهیچه های نیرومند آرواره ها به شمار می آمد.این دایناسوربرای تغذیه ازموادگیاهی سخت ترومقاومتر به این آرواره ها احتیاج داشت .

نخستین سراتوپس واقعی یعنی پروتوسراتوپس , تاکنون فقط درمغولستان پیداشده است . نام یونانی این جانور به معنی نخستین شاخدار است . البته این جانور دومتری اصلاً شاخ نداشت , ولی چون نیای همه اعضای خانواده دایناسورهای شاخدار به شمار می آید این نام را به اوداده اند.

● آخرین دایناسورهائی که پدید آمدند ازکدام گروه بودند؟

پروتوسراتوپس وخانواده اش , آخرین دایناسورهائی بودند که درروی زمین ظاهرشدند.این جانور برروی چهارپای کوتاه راه میرفت وشکم خودرا کاملاً نزدیک به زمین نگاه میداشت . این حیوان بدنی مانند سوسمار پهن وچهارشانه وسری فوق العاده بزرگ با منقاری همچون منقار طوطی داشت .این منقار قلاب مانند روی آرواره فوقانی وبرآمدگی بینی رشد کرده بودگردن وشانه های این جانور یقه استخوانی بزرگی داشت .با اینکه طول بدن اودومتربود ارتفاع پشتش بیشتراز۷۵ سانتی مترنبود وکمی بلندترازیک سگ به نظر میرسید این حیوان تقریباً دوتن وزن داشت .

پروتوسراتوپس برای ماآشناترین دایناسوراست . مجموعه کاملی از تخم های این حیوان درمراحل مختلف پیداشده است .علاوه برآن اسکلت های فراوانی ازاین جانور به دست آمده است که با کمک آنها تمام مراحل رشد این دایناسور درموزه ها بازسازی وبه نمایش گذاشته شده است .

وقتی که پروتوسراتوپس ازتخم خارج میشد سر کوچکش فاقد یقه استخوانی چیین داربود. این صفحه استخوانی هنگامی که حیوان بزرگترمیشد دورگردن اوپدید می آمد. همانطور که میدانیم یقه استخوانی نقطه اتکا واتصال ماهیچه های گردن وآرواره ها بود. اماحسن دیگری هم داشت این عضو برای محافظت گردن نیز به کارمیرفت .درندگان برای کشتن طعمه خود نخست گردن آن را گازمیگیرند.

.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد